کد مطلب:28537 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127

ورود امام به کوفه












2303.وقعة صفین- به نقل از عبد الرحمان بن عبید بن ابی كنود و دیگران-: چون علی بن ابی طالب علیه السلام از بصره به كوفه رسید، روز دوشنبه، دوازدهم رجب سال سی و ششم هجری بود و خداوند، پیروزی اش را گرامی داشت و او را بر دشمنش پیروز گردانید و به همراه او، بزرگان مردم و اهل بصره بودند.كوفیان به استقبال آمدند و در میان آنها قاریان و بزرگان كوفه حضور داشتند. سپس برای او به خیر و بركت، دعا كردند و گفتند: ای امیرمؤمنان! كجا اقامت می كنی؟ آیا به قصر [ حكومتی] می روی؟

فرمود: «نه؛ ولی در رُحبه،[1] توقّفی خواهم داشت».

پس در رُحبه، توقّف كرد و سپس وارد مسجد بزرگ شهر شد و در آن، دو ركعت نماز گزارْد و بر منبر رفت و حمد و ثنای خداوند گفت و بر پیامبرش درود فرستاد و فرمود:

«امّا بعد؛ ای مردم كوفه! همانا برای شما در اسلام، فضیلتی است تا زمانی كه آن را دگرگون نسازید و تغییر ندهید. شما را به سوی حق فراخواندم و شما اجابت كردید. و آغاز كردید به مبارزه با مُنكَر و آن را دگرگون ساختید.

بدانید كه فضیلت میان شما و خداوند، در احكام و تقسیم هاست. شما الگوی كسانی هستید كه شما را پاسخ می گویند و در آنچه شما داخل گشتید، داخل می گردند. بدانید كه بیشترین هراس من بر شما، پیروی از هوا و هوس و آرزوهای طولانی است؛ زیرا كه پیروی هوا و هوس، از حق باز می دارد و آرزوی دراز، آخرت را از یاد می بَرَد.

بدانید كه دنیا رو به آخر می رود و آخرت به جلو می آید و هریك را فرزندانی است.شما از فرزندان آخرت باشید. امروز، [ روز] عمل است و حسابی نیست و فردا [ روز ]حساب است و جای عمل نیست. سپاسْ خدایی را كه ولیّ خود را یاری كرد و دشمنش را خوار نمود و راستگویِ حق مدار را عزیز گردانید و بیعت شكنِ باطل مَدار را خوار ساخت.

بر شما باد پروای الهی و پیرویِ اهل بیت پیامبرتان كه از خداوند، اطاعت می كنند؛ آنان كه در آنچه خدا را اطاعت می كنند، از دیگر فرقه هایی كه خود را به دین می بندند و ادّعا دارند و با ما به مقابله می پردازند، سزاوارتر به پیروی شدن اند، در حالی كه آن دیگران، از فضیلت ما فضیلت یافته اند؛ ولی امر (حكومت) ما را انكار می كنند، و در حقّ ما با ما كشمكش می كنند و ما را از آن، دور می سازند. آنان، نتیجه رفتار خود را چشیدند و به زودی [ سزای] گم راهی [ خود] را خواهند دید.

بدانید كه مردانی از شما از یاری من سر باز زدند و من، آنان را نكوهش و توبیخ می كنم. از آنان كناره جویید و آنچه را خوش نمی دارند، به گوششان برسانید تا سرزنش شوند، و از این طریق، به هنگام جدا شدن ها، حزب خدا شناخته شود».

مالك بن حبیب یَربوعی- كه فرمانده پیشْ مرگان او بود- برخاست و گفت: به خدا سوگند كه قهر و دوری و سخنان درشت به گوششان رساندن را برای آنانْ كم می دانم.به خدا سوگند، اگر به ما دستور دهی، آنان را خواهیم كُشت.

علی علیه السلام فرمود: «سبحان اللَّه، ای مالك! از اندازه گذشتی و از حد، تجاوز كردی و در دشمنی فرو رفتی».

مالك گفت: ای امیرمؤمنان! كمی ستم، در كارهایی كه برای تو پیش می آید، از سازش با دشمنان، كارسازتر است.

علی علیه السلام فرمود: «ای مالك! خداوند، چنین حكم نكرده است. كشتن نفْس در برابر نفْس است. ستمْ چرا؟ خداوند فرموده است: "وَ مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ ی سُلْطَنًا فَلَا یُسْرِف فِّی الْقَتْلِ إِنَّهُ و كَانَ مَنصُورًا؛[2] و هركس به ستمْ كشته شود، به سرپرست وی قدرتی داده ایم.پس [ او] نباید در قتل، زیاده روی كند؛ زیرا او [ از طرف شرع، ] یاری شده است" و زیاده روی در كشتن، آن است كه جز قاتل را بكشی كه خداوند، از آن، نهی كرده است و این، همان ستم است».[3].

2304.وقعة صِفّین- به نقل از اَصبغ بن نباته-: علی علیه السلام وقتی وارد كوفه شد، به وی گفتند: در كدام یك از دو قصر[ حكومتی] شما را اقامت دهیم؟ فرمود: «در قصر خبال، اقامتم مدهید».[4] سپس در خانه جَعدة بن هُبَیره مخزومی منزل گزید.[5].









    1. رُحْبه در این جا به معنای میدان و توقّفگاه عمومی است.(م)
    2. اسراء، آیه 33.
    3. وقعة صفّین: 3، الأمالی، مفید: 127، بحار الأنوار: 337/354/32، شرح نهج البلاغة: 102/3.
    4. خِبال، یعنی فساد و تباهی.یعنی در كاخ هایی كه بر فساد و تباهی بنا شده، مرا جای مدهید.(م)
    5. وقعة صفّین: 5، بحار الأنوار: 337/355/32.